ساعت ۶ : ۲۰ بعد از ظهر
از طرف شمال ، از پناهگاه ، حداقل دو معترض بمبهای آتشزا دستساز را به سوی اسرائیلیها پرتاب میکنند . هیچ خسارتی انجام نشده است ، اما این یک افزایش قابلتوجه نسبت به صخره است .
خانم نجار از گاز اشکآور که استنشاق کردهاست ، در حال بهبودی است . در همان نزدیکی ، معترضان شروع به بریدن بخش جدیدی از سیمخاردار میکنند .
ناگهان صدای شلیک تفنگ به گوش رسید . یک مرد جوان در گروه به سمت شمال ضربه میزند .
به گفته مقامات اسرائیلی ، این همان جایی است که نیروهای اسرائیلی برای به حداقل رساندن تلفات مورد استفاده قرار میگیرند . اما آنها یک میدان نبرد سنگین را به آتش کشیدند و یکی از آنها هدف قرار دادن صدها یارد دورتر بود . متخصصان ballistics میگویند که در ۱۰۰ یارد یک عکس از دست رفته میتواند مانند یک سنگ skimming بازتاب شود .
یک فرمانده ارشد اسرائیلی میگوید : " اگر من شکست بخورم ، و به سنگی برخورد خواهد کرد ، نمیدانم گلوله کجا میرود . "
محمد ابو مصطفی ، که به وسیله یک مخزن گاز اشکآور و با کمک خانم نجار در روز مورد اصابت گلوله قرار گرفت ، وی سالم هاوس را به مقصد نیویورک منصوب کرد .
تصویر
محمد ابو مصطفی ، که به وسیله یک مخزن گاز اشکآور و با کمک خانم نجار در روز مورد اصابت گلوله قرار گرفت ، وی سالم هاوس را به مقصد نیویورک منصوب کرد .
" دختر مرد "
تقریبا ً هر معترض در Khuzaa حداقل یک داستان از خانم نجار دارد که به نجات او میآید . بعضیها زیادی دارند .
هنگامی که محمود ابو Shab ۲۶ ساله در رشته پرتاب سنگی به ضرب گلوله کشته شد ، در ماه مارس از دست او شلیک شد و خونریزی را متوقف کرد . یک روز در ماه آوریل ، هنگامی که نتوانست از راهی که از سیمهای خاردار از نرده کشیده شدهبود بیرون رود ، زخمهایش را پانسمان کرد .
او نمیدانست که او خودش این تجهیزات پزشکی را خریده بود . او روزی یک شکل از گروهی از زنان جوان حامی را جمعآوری میکرد . او حتی یک حلقه طلایی برای خرید مایحتاج به فروش رساند .
نادا al ، یکی دیگر از داوطلبان ، با استفاده از بیان حس قوی هویت ملی ، گفت : " او میخواست همیشه کنار نرده باشد تا دختر مرد شود . "
پدرش گفت که او اصرار دارد که یک روز مرخصی بگیرد : " او میگفت : " نه بابا ، کسانی هستند که به من نیاز دارند ."
مادرش از اعتراضات بازدید کرد ، اما گفت که گفتگوهای آنها به طور ناگهانی پایان یافت : " ناگهان یک معترض زخمی وجود خواهد داشت و او فقط حرف زدن را قطع میکند و میگوید : " من باید بروم ، کسی است که من باید نجاتش بدهم ."
خانم نجار نقش خود را به عنوان بخشی از مبارزه فلسطینی به اندازه تایرهای سوختهاش و یا wielding wire دید . او یک سخنگوی اجرایی شد و هرگز درخواست مصاحبه را رد نکرد و همیشه منتظر سوال کردن نبود .
ویدیو
۰ : ۳۴ " جامعه باید مرا بپذیرد "
نیویورکتایمز با "Rouzan al " ، یک پزشک داوطلب ۲۰ ساله ، در May.Publ ished OnDec صحبت کرد . ۲۹ ، ۲۰۱۸
او در روز ۷ ماه مه به تایمز گفت : " ما میخواهیم پیام خود را به جهانیان ارسال کنیم : من یک ارتش برای خودم و شمشیر به ارتش هستم .
پستهای فیس بوکی اش را میتوان به صورت florid درآورد . او یکبار نوشت که لباس خونآلود او شیرینترین عطر را دارد .
این اعتراضات بزرگترین رویداد اجتماعی غزه شد . مسابقات تقریبا ً هر روز اعلام میشد . پدر او گفت : " مردان جوان و والدینشان در خانه Najjars به راه افتادند تا در طی ماه رمضان به Rouzan معروف که اکنون ۱۰ یا ۱۲ سال دارد ، نامزد شوند ."
او همه آنها را پایین آورد و گفت : " او اهداف خود را در ذهن داشت ."
پس از پایان اعتراضات ، او قصد داشت که دوباره به دست بگیرد و در آزمونهای پذیرش کالج موفق عمل کند . به هر حال او راه رفتن به مدرسه را پیدا میکرد .
Lamiaa ابو Moustafa نزدیکترین دوست خانم نجار در میان medics.Cred itHosam سالم برای نیویورکتایمز بود .
تصویر
Lamiaa ابو Moustafa نزدیکترین دوست خانم نجار در میان the itHosam سالم برای نیویورکتایمز بود .
ساعت ۶ : ۲۹ بعد از ظهر
خانم نجار در کنار همکار خود خانم ابو مصطفی ، نزدیکترین دوست او در میان پزشکان قرار دارد . معترضان سیمهای خاردار را به طرف جنوب میکشیدند و طناب بلند خود را بر سر زنان بالا میکشیدند .
منبع سایت سربازی