او بلافاصله پس از فارغالتحصیلی از لینکلن در لینکولن ری , پیشنویس نامه خود را دریافت کرد . در واقع , او هرگز به دلیل موقعیت خود به عنوان یک شهروند آلمانی نمیدانست . زمانی که او به آمریکا مهاجرت کرده بود , او خود را آمریکایی میدانست و بنابراین خدمت نظامی را وظیفه خود میدانست .
با این حال , این حس خدمات هرگز توسط ایالاتمتحده پاداش داده نشده است . با وجود مشکلات سلامتی در مراقبت خانگی , او نگران است که هرگز نخواهد بود .
در حالی که ارتش به صدها هزار مهاجر که در جنگهایی که به انقلاب آمریکا باز میگردد و به دنبال جنگ کره بودند , تابعیت اعطا کرد . امروزه , سربازان قدیمی میتوانند روند اعطای تابعیت خود را در صورتی تسریع کنند که تقاضانامه خود را ظرف شش ماه عقبنشینی از ارتش ثبت کنند , اما پس از جنگ ویتنام , هنگامی که از نیروهای نظامی حمایت میشد هیچ کمکی دریافت نکرد .
لحیمکاری سخت هم نبود . او نه تنها یک تکاور ارتش با هنگ پیادهنظام نیروهای هوابرد بود که ماموریتهای اکتشافی خود را در پشت خطوط دشمن رهبری میکرد و برخی از سختترین عملیات جنگی را دیده بود, اما به عنوان کوتاهترین مردی که در اسکادران او بود به عنوان یک موش تونل منصوب شد .
یکی از خطرناکترین جابز در جنگ , موشها مسئول پاکسازی و نابود کردن سیستمهای تونل پیچیده ویتنام بودند که فقط یک هفتتیر , یک چاقو و یک چراغقوه داشتند . ویت کانگ برای انجام این کار حتی خطرناکتر هم خواهد بود .
این واقعا ً دردناک بود . برای جلوگیری از گزیده شدن , وارد تونل میشد تا مارها را از دیوار جدا کند و آنها را بکشد .
او گفت : " من هنوز در مورد آن کابوس میبینم . " مارها این سر و صدا را وقتی تف میکنند که مثل یک بچه آب دهانش را قورت میدهند . وحشتناک بود . هنوز وقت دارم . "
ساب ین | خدمت | املاک | ناامنی غذایی | کاهش نرخ | سلامت ذهنی |
زمانی که موشها تلههای انفجاری را جمع کردند , نزدیک و اغلب دست به دست هم دادند .
وی با اشاره به تعداد کشته شدگان ویتنام , گفت : " ما باید هر شب به اردوگاه برگردیم و شمارش آرا را گزارش کنیم . " " من به آن افتخار نمیکنم . "
زمانی که او پس از یک تور سال به خانه بازگشت , از اختلال استرس پس از سانحه رنج میبرد و اغلب خود را با ماریجوانا درمان میکرد .
به گفته خواهر او , " این مساله او را به هم ریختهاست " . " ما در آن زمان دو دختر کوچولو داشتیم و هر وقت صدای بلندی شنید به زمین شیرجه میزد . فقط دیدن مارها روی تلویزیون او را میترساند . "
او به خاطر خدماتش , سه ستاره برنزی و یک شجاعت ویتنامی را برای کمک به نجات غیرنظامیان گرفتار شده ویتنامی در اعماق قلمرو دشمن و نه شهروندی اعطا کرد . در واقع , یک سال طول کشید تا یک کارت سبز بعد از جنگ بگیرد و این فرآیند آنقدر گران بود که او را ورشکست کرد . سرانجام تسلیم شد .
او گفت : " من نمیدانستم چه کار میکردم . " " من فقط داشتم تلاش میکردم . "
او که پایان زندگی خود را در نزدیک خود احساس میکرد , به تازگی خود را وقف تعقیب شهروندی نموده و اسناد لازم را با کمک " کری کل ", مدیر مرکز غنیسازی زندگی در مرکز مراقبت پیکها در مرکز مراقبت ویژه , پر کردهاست .
او گفت : " او هر روز برای آزمایشها خود مطالعاتی انجام میدهد , اما ما شروع به دیدن نوسانات در توانایی ادراکی او میکنیم و هر روز مشکلات بیشتری را به یاد میآورد . "
بعد از اینکه دو سال پیش یک تومور از مغزش جدا شد, دیگر نمیتواند راه برود و مشکل صحبت کردن و دیدن را داشته باشد . پتانسیل تبدیل شدن به یک شهروند قبل از مرگ چیزی است که او را نگه میدارد .
به منظور بررسی این مساله که آیا آنها میتوانند به سرعت بخشیدن به روند کار کمک کنند , به کمک گاردنر , گاردنر و لیا پولیس رسید . نمایندگانی از دفتر گاردنر نتوانستند در مورد وضعیت کاربرد او اظهار نظر کنند .
پزشک ماهر | صورت سیاه | خط لوله | افسر ارشد | آخرین تغییرات معافیت موارد خاص نظام وظیفه | نتایج آزمون کارکنان اداری قوه قضاییه سال ۹۶ [اعلام شد] |
منبع